سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس خود را نشناسد، به غیر خود نادانتر باشد . [امام علی علیه السلام]
>>مهدی اکبری ( دوشنبه 92/12/12 :: ساعت 12:41 عصر)


ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن.
*استاد فاطمی نیا:
1- هر ماه نوری دارد و هر روز نوری دارد که مجانی به در خانه آدم میایند. این ما هستیم که باید این نورها را حفظ بکنیم.
شیعیان امیرالمومنین نزد خدا عزیز هستند. اینها اگر بر نمازها مراقبت کنند، مساله والدین، مساله غیبت و حسن خلق و.... را رعایت کنند، این انوار هر روز به در خانه شان می آید.
منتها ما چه می کنیم؟ این انوار را حفظ نمی کنیم. از یکی از بزرگان علما که با آشیخ حسنعلی(نخودکی اصفهانی) محشور بود، پرسیدم ایشان چگونه به این مقام نزد خدا رسیدند؟ آن ولی خدا جواب داد: "ایشان هرچه بدست می آورد نگه می داشت." ولی ما انوار را ضایع می کنیم. شب بلند می شود نماز شب می خواند، صبح می نشیند غیبت می کند. نور نماز شب رفت. با یک حرف تلخ این نورها از بین می رود.
2- من تعجب می کنم از بعضی ها! یک خانم مومن 20 بار به عمره رفته. بار 21 به او می گویند بیا این پول عمره را بده برای یک دختر یتیم، می گوید: "نه من نمی توانم. دوستان همه دارند می روند عمره. من چطور نروم؟"
حالا به این خانم بگو شما این همه عمره رفتی، مساله اخلاق رو در خانه رعایت می کنی؟ مگر دین خدا مسخره است؟ هر سال عمره می روی یک عیب و بدی را از خودت دور نکردی؟ یا آقا؛ فرقی ندارد. آقا بداخلاق بشود، عبادتش ضایع می شود. خانم بداخلاق بشود، عباداتش ضایع می شود. 3- مستحب با جایز فرق دارد. مستحب یعنی وقتی انجامش دادی یک چیزی هم گیرت می آید. حالا یکی از مستحبات قاضی که در مسند قضا نشسته این است که اگر متهمی را پیش او آوردند، دید موضوع اتهام از حقوق مردم است، باید ساکت شود شواهد را جمع کند و حکم کند.
اما اگر قضیه از حقوق خدا بود، مستحب است، یعنی مثل نماز نافله می ماند، که قاضی حرف در دهان متهم بگذارد. مثلا متهمی را بیاورند که این شراب خورده است. قاضی بگوید: کی؟ نه! یک داروهایی هست برای درد دندان که بوی بدی می دهند، این بنده خدا از آن ها استفاده کرده است. قاضی باید این ها را بگوید. اگر دین این چیزی بود که در کوچه خیابان می دیدیم، صرف نمی کرد امام حسین در راهش شهید بشود.
4- خدمت آیت الله بهاالدینی رسیدم. گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفته اند آبرو بردن را.
ببینید خدا چند گناه را نمی بخشد: 1- عمدا نماز نخواندن.2- به ناحق آدم کشتن.3- عقوق والدین.4- آبرو بردن.
این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد: "به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟
می گفت پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!" الان در زمان ما هیئتی ها، مسجدی ها و مقدس ها آبرو می برند.
عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی ها با زبانشان می روند جهنم.
روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می برند.
امیرالمومنین به حارث همدانی می فرماید: اگر هر چه را که می شنوی بگویی؛ دروغ گو هستی.
5- گناهکار چند نوع است. عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز دارند. توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود.
اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می شود. شدیدترین گناه، گنهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد.
6- دوره ای شده که همه چیز صاحب دارد غیر از دین و معارف. همه متولی دین شده اند. اگر درباره طب بخواهیم صحبت کنیم، باید آقای دکتر بیاید. اما دین؛ طرف می نشیند چشمش را هم می بندد و می گوید: فکر می کنم فلان آقا اشتباه کرده، فلان چیز حلال است و.... دین به همین سادگی است؟
همه الان صاحب معارف شده اند. همه عارف شده اند. به جوانی گفتم چرا می روی فلان جا؟ گفت حاج آقا سیمش متصل است. گفتم تو مبتدی هستی، سیم را هم تشخیص می دهی؟ من اسم این عرفان را گذاشتم عرفان سیمی. هر کسی را بهر کاری ساختند. متخصص مهم است. یک آسپرین ما از دست غیر متخصص نمی خوریم بعد درباره دین ...
7- فرد وارد بازار قیامت می شود، فکر می کند خبری است. تعجب می کند؛ خدایا پس چه شد؟ نماز ها، عمره ها؟ می گویند تو دل شکستی. ریا کردی. زهر زبان ریختی. ببینید ما درد دل می کنیم.

جوان عزیز اگر عروج می خواهی، می خواهی به جایی برسی از خانه خودتان شروع کن! دل خواهرت را شکستی. برو درستش کن. دل مادر و پدر را شکستی. از خانه شروع کنید.
جوانانی هستند که محاسن دارند، انگشتر دارند، عطر تیروز هم می زنند، در بیرون هیئت ولی در منزل بروی بپرسی، هیچکس از او راضی نیست. پس برای چه هیئت رفته بودی؟ چرا جلسه رفته بودی؟ پس استاد یعنی چه؟
8- اگر صدای خوشی می شنوید، خوشتان می آید، باید سجده شکر به جا بیاورید. چون عده ای درک نمی کنند. این نعمت توجه به ظرایف است.
9- تقوا مراتب دارد. مراتب عالیه دارد. مراتب نازله دارد. وقتی قرآن نازل شد مردم چند دسته بودند. عده ای می گفتند اصلا گوش ندهید. حتی سرو صدا راه می انداختند تا کسی قران را نشنود. دسته دیگر می گفتند آقا صدا نکنید ببینیم چه می گوید؟ این از مراتب نازله تقوا بود. خیلی از این ها بعد از گوش دادن منقلب شدند. قران هدایتشان کرد. بی خود نبود که خانه و قوم و خویش خود را ترک کردند و رفتند جلوی نیزه و شمشیر، همراه پیامبر جنگیدند.
10- قران ظرایفی دارد که متقین می فهند. ظرایف قرآن برای متقین است.
11- اول مظلوم از انسان ها امیر المومنین است و در دعاها دعای کمیل. این دعا خیلی مظلوم است. در تیراژ بالا چاپ می شود، هر مجلسی هم که بروید دعای کمیل داریم.
اولا که وسط دعای کمیل، سخنرانی می کنند که دعای کمیل می شود سه ساعت. دعای کمیل بیست دقیقه است.
ما حق نداریم دعای امیرالمومنین را بکنیم سه ساعت.
اگر استادی نورانیتی داری، مختصر توضیح بده. وسط دعا هرچه شعر بلد است می خواند. همه بیچاره می شوند. جوان ها زده می شوند. می گویند جوان نمی رود دعای کمیل. خوب تو نمی گذاری.
مولوی می گوید در قدیم موذن بدصدایی بود. دیدند روزی صف بلندی از هدایا و تحفه ها تشکیل شده برای این موذن بدصدا. تعجب کرد و علت را پرسید. گفتند همه این افراد در صف مسیحی هستند. گفت چرا برای من تحفه آورده اند. گفتند برای صدایت. گفت صدای من که بد است.
گفتند این مسیحی ها شش ماه با یک دختر مسیحی سر مسلمان شدنش بحث داشتند. دختر اصرار داشت که من می خواهم مسلمان بشوم. مسیحی ها هم در طول شش ماه نتوانستند او را قانع کنند. صدای تو را که شنید گفت من اصلا اسلام را نمی خواهم. این تحفه و هدایا قدردانی مسیحیان از توست.
12- کشف و شهود صحیح فرقی با برهان ندارد. الا در ظهور و خفا.
13- شیطان را باید شناخت. شعار می دهند می گویند شیطان قوی است. نه شیطان قوی نیست؛ ما شیطان را رو می دهیم. ما بچه بودیم در محلات و خانه های پر درخت تبریز بازی می کردیم. دیدیم ناله یکی از بچه ها بلند شد. دیدیم یک بچه عقرب پیدا شد از مورچه کمی بزرگتر. این بچه داشت سیاه می شد طفلک.
بچه عقرب از بند انگشت هم کوچک تر بود. عقرب فقط یک لنگه کفش می خواهد. شما الان نمی توانید بگوئید عقرب قaاز بیدار شدن برای نماز شب در خواب می بیند که یک نفر گفت: یا موسی اقبل و لا تخف انک من العاملین ( ای موسی رو کن و نترس که تو در امانی) نماز شب را خواند و خوابید، دیگر بلند نشد. همان طور در خواب رفت.

20- سفره خدا بزرگ است. پیرزنی نابینایی جلوی حضرت موسی را گرفت. گفت دعا کن خدا چشمانم را برگرداند. حضرت موسی گفت باشد. پیرزن گفت دعا کن جمالم را هم برگرداند. حضرت یک توقفی کرد. با خود گفت چشمانش را خدا داد ، دیگر زیبایی و.... وحی آمد که موسی چرا فکر می کنی؟ مگر از تو می خواهد؟

 


  نوشته های دیگران ()
>>مهدی اکبری ( شنبه 92/10/28 :: ساعت 11:6 صبح)

یکی وزرای دولت چند روز پیش در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی درباره وجود نگرانی در حوزه امنیت اقتصادی گفته بود: «هیچ نیازی به رسانه‌ای کردن مسائل مربوط به فساد اقتصادی وجود ندارد». به عقیده وی رسانه ای شدن پرونده های فساد، تاثیرگذار بر امنیت اقتصادی خواهد بود.

نگارنده به دلایلی که در ادامه این متن می آید این گفته را نه تنها چندان معقول و موثر در راه مبارزه با فساد نمی داند، بلکه حتی بر این اعتقاد است که بکارگیری، نضج و گسترش چنین فکری در دولت می تواند عواقب و عوارض به مراتب بدتری نسبت به شرایط کنونی، در پی داشته باشد.

رسالت رسانه ای مبارزه با فساد
رسانه ها و مطبوعات آزاد، به عنوان رکن چهارم دموکراسی، ابزار نیرومندی برای آگاهی افکار عمومی از رویدادهای جامعه و اطلاع شهروندان از ماهیت واقعی کارگزاران و مسؤلان هستند. رسانه ها به عنوان وجدان بیدار جامعه می توانند با شناسایی نواقص و ضعف های دولت، کمک شایانی به برطرف نمودن آنها نمایند.

در راه مبارزه با فساد و حاکم شدن شفافیت نیز، اگر رسانه‌ها از آزادی و حمایت قانونی لازم برخوردار باشند، به نحو مؤثرتری این کارکرد را در جامعه ایفا خواهند کرد. مطبوعات و رسانه‌ها بدون آنکه هزینه‌ای برای دولت دربرداشته باشند به تجسس و نظارت بر رفتار دستگاه‌های دولت می‌پردازند و در امر بازرسی به طور غیرمستقیم به حکومت کمک می‌کنند. در این زمینه حتی می توان گفت هر اندازه آزادی بیان و مطبوعات بیشتر باشد، سیاستمداران برای حفظ موقعیت سیاسی و وجهة اجتماعی خود به میزان کمتری مرتکب فساد خواهند شد.

آزادی رسانه این تضمین را می‌دهد که فساد پنهان نماند و تابیدن نور به پستوهای مفسدین، به میزان فراوانی از رشد و گسترش فساد جلوگیری کند. همچنین افشای فساد اداری در رسانه ها، هزینه‌های اجتماعی و سیاسی فساد را برای مرتکبین آنها افزایش خواهد داد و پیگیری مداوم موارد فساد، از فراموش شدن، بی توجهی و یا حتی بایگانی شدن بدون دلیل پرونده های فساد جلوگیری خواهد کرد.

رسانه ها همواره و در هر شرایطی می توانند به عنوان یکی از حلقه های زنجیره مبارزه با فساد، نقش بی بدیلی در راه به حداقل رسانیدن فساد، رشوه و تبانی در اجتماع بازی کنند. محدود نمودن رسانه ها در این حوزه ضربات جبران ناپذیری به حاکم شدن اقتصاد سالم و کارآمد وارد خواهد نمود و راه را برای جولان عناصر و کارگزاران فاسد باز خواهد نمود. در این بین برعهده ارکان و نهادهای بازرسی، امنیتی و قضایی (به عنوان حلقه های دیگر زنجیره) نیز است که وظیفه خود را برای ریشه کن کردن فساد به نحو احسن انجام دهند و در این راه به جای در تنگنا قرار دادن رسانه ها، در پی افزایش قدرت آنها باشند و فکر نکنند در تاریکی و به دور از شفافیت می توانند در این راه موفق باشند.

نکته آخر؛ بدون شک نقش رسانه ها در راه مبارزه و افشای فساد و سوء استفاده از بیت المال نقش بسیار حیاتی و مهمی است و کمک فراوانی به وجود شفافیت در عرصه های مختلف خواهد نمود. حتی فراتر از این موضوع اگر چه ممکن است رسانه ها، گاهی تلاش کنند تا در راه مبارزه به فساد، نظرات حزبی، گروهی یا فردی خود را نیز دخیل نمایند، اما وجود جریان آزاد اطلاعات در یک جامعه مردم‌سالار، آنقدر ثبات خواهد داشت که مدام مورد سوء‌استفاده قرار نگیرد و بالاخره رسوایی‌های اقتصادی و سیاسی مقامات دولتی فاش
شود.مهدی موسوی، 28 دی (الف)92


  نوشته های دیگران ()
>>مهدی اکبری ( دوشنبه 92/10/9 :: ساعت 4:41 عصر)

[نوشته ی رمز دففر]  


  نوشته های دیگران ()
>>مهدی اکبری ( دوشنبه 92/8/20 :: ساعت 12:0 صبح)

[نوشته ی رمز دار]  


  نوشته های دیگران ()
>>مهدی اکبری ( دوشنبه 92/7/1 :: ساعت 7:47 عصر)

 

نجات وطن عالی­ترین و بزرگترین قانون است. مصدق

 

مملکتی که رجال ندارد هیچ چیز ندارد مخالفت من با دیکتاتوری این بود که از خصائص دیکتاتوری یکی اینست که مملکت فاقد رجال و دیکتاتور رجل منحصر به فرد باشد. مصدق

 

اگر از طریق آزادی و دموکراسی نتوانیم کاری بکنیم از طریق اختناق و زور و قلدری برای مردم ناراضی نمی­توانیم کاری انجام دهیم. مصدق

 

قانون برای مملکت است نه مملکت برای قانون... مصدق

 

بر فرض که ما با هواخواهان رژیم موافقت کنیم و بگوییم دیکتاتور به مملکت ما خدمت کرد. در مقابل آزادی که از ما سلب نمود چه برای ما کرد؟ مصدق

 

هر ملتی باید عقیده داشته باشد. اگر یک ملتی عقیده نداشته باشد آن ملت کارش زار می­شود همه باید سعی کنید که در جامعه یک عقیده و مسلک و مرامی باشد. اگر ملت بی­مرام باشد آن ملت از بین می­رود. مصدق

 

اگر شرایط انتخاب کنندگان و طرز انتخابات صحیح شد آن وقت آنها هر کسی را که انتخاب کنند خوب می­شود. مصدق

 

اگر امور اجتماعی خوب نباشد امور انفرادی هم بد می­شود پس لازم است که اول هر کس در اصلاح جامعه بکوشد و بعد امور انفرادی را اصلاح نماید. مصدق

 

ما نمایندگان قبل از هر چیز باید به ایران نظر کنیم و منافع عموم را بر منافع شخصی خود ترجیح دهیم. مصدق

 

من با دادن هر امتیاز از نظر اقتصادی و سیاسی مخالفم چون تفکیک مسائل سیاسی از اقتصادی مشکل است. مصدق

 

اگر دنیا وطن همگی است پس این جنگ­ها و آدم کشی­ها برای چی است؟ و اگر هر ملتی برای خود وطنی است پس چراغی که به خانه روا است به مسجد حرام است. مصدق

 

معتقدم من غیر از حمایت از این طبق مرامی ندارم و نمی­خواهم که کارگری به نفع سرمایه­دار بیچاره و زبون شود ایراد من به شما این است که مرام را از سیاست تفکیک نمی­نمائید. مصدق

 

آزادی مطبوعات و اجتماعات و حقوق مالکیت وسایر حقوق بشری را مردم می­توانند در قانون اساسی بخوانند ولی اگر دولت نخواهد نمی­توانند از آنها استفاده ببرند و یا استفاده نمایند. مصدق

 


  نوشته های دیگران ()
   1   2   3      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 0
بازدید دیروز:  0
مجموع بازدیدها:  5400
منوها
» درباره خودم «



» آرشیو مطالب «

خرداد 92
شهریور 92
تیر 92

» لوگوی وبلاگ «